سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 21863
کل یادداشتها ها : 20
خبر مایه


عزم جزم ، شرط مجاهدت علمی

با توجه به اینکه علم و خصوصا علم عمیق و ریشه دار که از آن به تفقه تعبیر می شود لازمة رشد و سعادت حقیقی انسان و جامعه است و دستیابی به آن مستلزم عزم قوی و استقامت و بردباری است ، یکی از نکات مهم در باب دانش اندوزی تاکید بر همت والا و عزم جزم برای تحصیل علم است و لذا در قرآن نیز در قالب داستانی به این ویژگی مهم اشاره شده است.

داستان مذکور مربوط به حضرت موسی، وصی او یوشع بن نون و حضرت خضر است، در سورة کهف آیة 60 به بعد به آن اشاره شده است:

و (یاد کن) چون موسی به شاگرد خویش گفت: آرام نگیرم تا به مجمع دو دریا برسم یا مدتی دراز در طلب باشم[1]

داستان از این قرار است که روزی یکی از بنی اسرائیل به حضرت موسی می گوید من کسی را از تو عالمتر نسبت به خدا نمی شناسم حضرت موسی می گوید من نیز نمی شناسم، خداوند به حضرت موسی می فرماید بنده ای دارد که از او عالمتر است، پس از اینکه حضرت موسی (ع) مطلع می شود خداوند بنده ای دارد که از او نسبت به خدا عالم تر است تصمیم می گیرد تا به نزد او برود و از او علم فرا بگیرد هنگامی که این تصمیم را به همراه خود (حضرت یوشع بن نون، وصی و جانشین او) اطلاع می د هد عبارت فوق را بیان می کند که این

نشانة عزم والای آن حضرت برای یافتن معلمی است که با تعلیم از او به معرفت خدا برسد.

عمل مطابق با علم، شرط وصول به کمال نهایی

نکتة دیگری که در باب علم قابل ذکر است این است که یگانه راه وصول به سعادت و کمال نهایی ، عمل مطابق علم است و لذا خداوند به پیامبر اسلام دستور می دهد که از چیزی که بدان علم ندارد پیروی نکند[1] ؛ چرا که پیروی از چیزی که بدان علم نداریم مساوی عمل جاهلانه است و معلوم است که چنین عملی ما را به سعادت نخواهد رساند و از همین جا می توان فهمید که چرا در روایات آمده است که طلب علم بر هر هر مرد و زن مسلمان واجب است[2].

تامل در آیة مذکور نشان می دهد که دستور خداوند دربارة عدم پیروی از آنچه بدان علم نداریم دستوری مطلق است یعنی اگر فرد و جامعه بدان عمل کنند، پیش از هر تصمیمی علم مربوط به آن را کسب می کنند و لذا در انتخابهای فردی نظیر انتخاب شغل، انتخاب همسر، انتخاب رشتة تحصیلی، و در انتخابهای اجتماعی نظیر انتخاب خط مشی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ... ابتدا مطالعه و بررسیهای لازم را انجام می دهند و بعد اقدام می کنند، و معلوم است که فرد و جامعه ای که اینگونه عمل می کنند و سرنوشتی جز سعادتمندی ، رفاه، آرامش و امنیت نخواهند داشت، و بدبختی ، فلاکت، مشکلات، و نکبتها همه ناشی از عملکردهای بدون علم و آگاهی و دوراندیشی است.

این دستور به قدری جامع است که حتی اعتقادات یک انسان را هم در بر می گیرد، یعنی لازم است زمانی به عقیده ای باور پیدا کنند که ابتدا نسبت به آن علم پیدا کند و روشن است که عقاید خرافی و موهوم ریشه در جهل دارد و اگر افراد ملتزم به علم باشند به عقاید صحیح باور پیدا خواهند کرد. و چون عقاید،

زیربنای اخلاق و رفتار است، با تصحیح عقاید، زمینة تصحیح اخلاق و رفتار نیز فراهم خواهد شد.

یادگیری فعال و غیرفعال

کسی که علمی را می آموزد به یکی از دو طریق ذیل ممکن است عمل کند:

یادگیری غیرفعال

در این نوع یادگیری ، یادگیرنده در کلاس درس حاضر می شود اما برای یادگیری انگیزة زیادی ندارد، دروس و مطالب ارائه شده توسط استاد را به مثابة تکلیف ناخوشایندی می بیند که او نا گزیر است آنها را برای گرفتن نمرة قبولی در امتحان پایان دوره، حفظ کند؛ از آنجا که این نحوه تلقی ، حالت خوشایندی را در درون او ایجاد نمی کند، او تنها زمانی به سراغ حفظ کردن مطالب می رود که احساس کند در غیر اینصورت با مردودی در آن درس مواجه می شود و معمولا این زمان روز یا روزهای قبل از برگزاری امتحان درس مذکور است چنین فردی در طول ترم یا سال تحصیلی هیچ فعالیت اضافه ای برای یادگیری انجام نمی دهد.

یادگیری فعال

در این نوع یادگیری ، فراگیرنده خواستار دانستن مطالب زیادی در مورد یک علم خاص است و از هر فرصتی برای افزایش اطلاعات و مهارت خود استفاده می کند؛ او کلاس درس را فرصت مغتنم ، محدود و زودگذری می داند که می تواند به یادگیری او کمک شایانی بکند ؛ او به مطالب ارائه شده توسط استاد اکتفا نمی کند، پرسشهای خود را که در کلاس پاسخ نگرفته با استاد در میان می گذارد و خواهان جواب ، یا معرفی منابعی برای مطالعة بیشتر است، اگر گمان کند که از یک کلاس و یک استاد به اهداف علمی خود در آن درس نرسیده، در کلاس استاد دیگر آن درس حاضر می شود و سعی می کند پاسخ

پرسشهای خود را بیابد و در آن درس به اطلاعات و تخصص کافی دست یابد. هدف چنین دانشجویی، تسلط بر محتوای آن درس است و زمانی آرام خواهد گرفت که به این تسلط دست یابد.

تاریخ گواه این است که دانشمندان و متخصصان موفق بلااستثنا از یادگیری فعال استفاده کرده اند. و کسانی که از یادگیری غیرفعال استفاده کرده اند ، در رشد و پیشرفت جامعه شان نقش کمرنگی داشته اند.

محدودة علم آموزی از نظر اسلام

در این بخش به بررسی نگاه اسلام دربارة حدود علم آموزی از جهات مختلف می پردازیم:

از نظر افراد: با توجه به روایت «علم آموزی بر هر مرد و زن مسلمان واجب است» در می یابیم که تعلم و یادگیری اختصاص به افراد خاصی ندارد و شامل همة مسلمانان می شود و به خصوص جنسیت هیچ تاثیری در لزوم یادگیری و علم آموزی ندارد.

از نظر زمانی:  با توجه به حدیث «از گهواره تا گور در طلب علم باشید» معلوم می شود که در طول مدت عمر یک انسان هیچ زمانی مستثنا نیست و مسلمان همواره باید در صدد یادگیری باشد.

از نظر مکانی: با توجه به روایت «دانش را بیاموزید هر چند که در چین باشد» دانسته می شود که طلب علم، فریضه ای است که جا و مکان خاصی نمی شناسد.

از نظر نوع علم: با توجه به اینکه در چین در زمان پیامبر از علوم اسلامی خبری نبود می توان نتیجه گرفت که روایت مذکور علم را در یادگیری علوم دینی محصور نمی کند و هر علم مفیدی که برای فرد یا جامعه نفع داشته باشد مشمول توصیه به یادگیری می باشد.

از نظر معلم: روایت «حکمت گمشدة مومن است پس آن را فراگیرید هر چند در دست منافق باشد» نشان می دهد حتی اگر علم و حکمت در دست پست ترین افراد از از نظر معنوی (منافق) باشد عذری برای عدم یادگیری به وجود نمی آورد؛ البته در اینجا در صورتی که علمی را یک انسان مومن و یک منافق داشته باشند فراگیری از مومن بدون تردید ارجح است ولی در مورد فوق سخن بر سر این است که اگر علمی را فقط یک نفر در اختیار داشت و او هم منافق بود (که به تعبیر قرآن جایگاه منافقین در پایین ترین درکات جهنم است) این امر نباید موجب عدم یادگیری شود و فراگیری علم در اینجا لازم است.

عوامل و موانع موثر در یادگیری

1. پیروی از حدس و گمان: یکی از عوامل روانی که مانع وصول به علم عمیق و حقیقی می شود این است که انسان سقف خواستة خود در علم آموزی را ظن و گمان قرار دهد و به همان اکتفا کند؛ اینگونه افراد از جدیت لازم برای یادگیری و کشف حقیقت برخوردار نیستند و انتخاب مسیر زندگی بر اساس این ظن و گمان می تواند عواقب فاجعه باری را برای آنها به ارمغان آورد. متاسفانه این گروه اکثریت افراد روی زمین را هم تشکیل می دهند چنانکه خداند در قرآن خطاب به پیامبر می فرماید:

«اگر از اکثر افراد روی زمین پیروی کنی تو را از راه خدا گمراه می کنند چرا که تابع چیزی جز گمان نیستند و جز دروغ نمی گویند» انعام/116

این ویژگی در 3 گروه دیده می شود:

الف) مقلدان کور: برخی از افراد به دلیل خودکوچک بینی و ضعف اعتماد به نفس به جای تفکر و شناخت حقیقت و شناخت روشهای صحیح ، در اندیشه و عمل از دیگران تقلید می کنند؛ این افراد از دانسته های خود غفلت کرده و ریزه خوار فکر و رفتار و مدهای مورد پسند دیگران می شوند. اگر این افراد به

تواناییها و سلیقة خود احترام می گذاشتند و مسئولیت انتخابها و رفتار خود را می پذیرفتند مطمئنا اندیشه و رفتار شایستة تحسینی را به ظهور می گذاشتند؛ در حالی که با تقلید از دیگران حتی در چشم آن دیگران هم ، به عنوان افرادی مقلد و خودباخته، شأن و منزلتی ندارند و شایستة سرزنش اند. طبیعی است که این افراد پیرو، که چشم به محصول تفکر دیگران دوخته اند در کسب علم تبحر نیافته و فاقد معیارهای تشخیص حقیقت از غیر حقیقت اند، و علم عمیق و حقیقی و اطمینان بخش در چنگ آنان نخواهد آمد، و علم عمیق و یقینی که مستلزم داشتن معیار لازم و استقلال فکری است در تیررس افراد مقلد قرار نمی گیرد.

ب) افراد عجول و شتاب زده: علم و دانش به مثابة دریایی است که برای یافتن گوهرهای آن باید به اعماق آن دسترسی پیدا و کرد و گوهرهای آن را یکی یکی کشف کرد؛ طبیعی است که چنین امری نیازمند صبر و حوصله و تامل و استقامت و تحصیل مهارتهای لازم است، و کسانی که می خواهند با عجله از این دریا چیزی به دست آورند جز کف، و خس و خاشاک کم ارزش روی آب چیزی عایدشان نمی شود.

در روایتی از امیرالمومنین نقل شده است که :«از شتابزدگی بپرهیز، زیرا شتابزدگی در کارها موجب می شود که انسان به هدف نرسد و کار شایسته ای نداشته باشد» غرر ، ج 1، ص 365

عمق دانش و تخصص زمانی عاید طالب علم می شود که تمامی شرایط لازم برای تحصیل علم را به دست آورد؛ استفاده از متون مناسب و خوب، صرف زمان کافی، استفاده از راهنمایی و تعلیم استادان متبحر، بررسی نظرات و ایده های مطرح در یک موضوع و تفکر و تامل در جزئیات، نقاط ضعف و نقاط قوت این نظریات و سعی در ارائة نظریه ای که نواقص نظرات قبل را نداشته

باشد و نسبت به آن جامع تر باشد؛ طبیعی است که این روند تنها در پرتو صبر و تانی و استقامت به دست می آید و با عجله و شتابزدگی نمی توان به مقصود رسید، و اساسا افراد شتابزده و عجول هدفی جز سطوح پایین علم برای خود ترسیم نمی کنند.

ج) افراد راحت طلب:

رسیدن به حقیقت زمانی میسر می شود که مانع راحت طلبی پشت سر گذاشته شود؛ بسیاری از افرادی که گرفتار ادیان باطل هستند به دلیل اینکه حاضر به پذیرش زحمت ناشی از تغییر دین نیستند از ابتدا برای شناخت دین حق اقدامی نمی کنند؛ حتی ممکن است یک مسلمان به دلیل همین نگرانی ، حاضر به شناخت عمیق دین خود نباشد و با پرهیز از تحقیق در مورد بنیانهای دین به خیال خود دین خود را حفظ کرده و رضای خدا را به دست آورده است در حالی که آنچه خداوند از مسلمانان می خواهد تفقه، یعنی شناخت عمیق دین است و این فرد در حالی که گمان می کند رضایت خدا را به دست آورده در نقطة مقابل رضایت خدا گام برداشته است.

در باب علومی که یک دانشجو در مدت تحصیل درصدد فراگیری آنها است، همین راحت طلبی می تواند عواقب ناخوشایندی را برای او برجای بگذارد چنانکه اوقات زیادی را که در طول ترم می تواند صرف مطالعة دروس خود کند، به بطالت بگذراند و یا بیش از حد نیاز به تفریح و سرگرمی و ... صرف کند.

2. انتخاب استاد شایسته: چه در علوم دینی، چه در علوم طبیعی و انسانی ، استاد شایسته نقش بسیار مهمی در موفقیت طالب علم دارد، چه بسا یک جملة استادی و یا یک منش و ویژگی شخصیتی استادی باعث شده تا یک متعلم تا پایان عمر با جدیت و مجاهدت در مسیر علم گام بردارد و با موفقیت به سرمنزل مقصود برسد. از آیت الله سید علی قاضی استاد علامه طباطبایی نقل شده است که فرمودند: اگر کسی نیمی از عمر خود را صرف پیدا کردن یک استاد خوب کند زمان زیادی را صرف نکرده است چرا که اگر به چنین استادی دست یافت نیمی از راه را رفته است. 3. شناخت و رعایت اولویتها: با توجه به اینکه عمر انسان، توان ذهنی و جسمی انسان و دوران سلامتی انسان محدود است ناگزیریم در میان اهداف و مطلوبها دست به انتخاب بزنیم و سعی کنیم در مدت محدودی که در اختیار ما قرار می گیرد به سراغ بهترین خواسته ها در حد امکان برویم؛ این انتخاب در دو حوزه انجام می گیرد ، از یک سو لازم است مشخص کنیم حوزة علم و تحصیلات در مقایسه با سایر حوزه ها (6 حوزة دیگر مطلوبهای انسان) چه میزان برای ما اهمیت دارد و به همان میزان برای آن وقت و انرژی بگذاریم و ثانیا در میان رشته های مختلف علمی یک یا دو رشته را به عنوان رشتة تخصصی انتخاب کنیم (و با سایر رشته ها در حد اطلاعات عمومی آشنا شویم) و با جدیت در مسیر فراگیری آن گام برداریم ؛ در انتخاب رشتة علمی سه عامل علاقه ، استعداد و نیاز جامعه می تواند راهنمای خوبی برای انتخاب نوع رشتة علمی باشد.

 



[1] و لا تقف ما لیس لک به علم اسراء/36

[2] طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه







طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ